آیا زمان آن رسیده است که نحوه خرید سوغات سفر را تغییر دهیم؟

در یک سفر اخیر به هیمالیا، کبودیهایم به واقعیترین سوغاتیها تبدیل شدند. سه ماه بعد، بسیاری از کبودیها باقی ماندهاند – زخمهای سرسختی که قصد ندارند محو شوند. این کبودیها بیشتر از هر چیزی که میتوانستم بخرم، شخصیتر هستند و داستانی پشت خود دارند که فقط من میتوانم تعریف کنم، و دقیقاً میدانم که از کجا آمدهاند، بدون هزینههای پنهان برای سیاره یا مردم. شاید به همین دلیل است که با گذشت زمان، تمایلم برای سوغاتیهای معمولی کمرنگ شده است. اکنون به تجربهها بیشتر از اشیاء ارزش میدهم – به دنبال معنایی در آنچه بازمیگردانم هستم نه فقط یک تزیین دیگر.
اما شاید این فقط من هستم. دو سوم آمریکاییها از سفرهای خود سوغاتی میآورند، با فروش بیش از ۲۱ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۲. صنعت سوغاتی به دلیل وابستگی به تولید انبوه و بهکارگیری فرهنگی مورد انتقاد قرار گرفته است. با این حال، هنوز هم یک جنبه کمتر شناخته شده از تأثیرات گردشگری است. پروازهای مکرر تحت بررسی قرار میگیرند، اما جمعآوری تزیینات به ندرت اینگونه است. روشهای نوآورانه برای حفظ خاطرات همچنان تا حد زیادی تحقق نیافتهاند. و زمانی که دوستی یک آهنربای یخچال با آخرین مقصد خود به من میدهد، حالم بهم میخورد. واقعاً به چه معناست که یک تکه از یک مکان را به خانه بیاوریم و به چه قیمتی؟
انسانها همیشه علاقهای به جمعآوری چیزها داشتهاند. رومیها برای یادبود سفرها و فتوحات خود ادویهها، پوست حیوانات و آثار نادر را به خانه میآوردند. در قرن ۱۸، مکانهای شاخصی مانند کولوسئوم رم و استونهنج در انگلستان توسط جویندگان سوغاتی غارت شدند.
با افزایش صنعتی شدن و سرمایهداری، چیزهای زیادی تغییر کرد: جهان بیشتر به هم متصل شد، گردشگری رونق گرفت و سودها به مرکزیت رسید. اما نیاز انسان به یادآوری باقی ماند. “نگاه کردن به یک سوغاتی میتواند احساسات خوشایندی را بازگرداند زیرا مغز آن را به تجربیات مثبت پیوند میدهد”، گفت وایشناوی مادارکال، روانشناس و درمانگر مستقر در هند. “این ارتباط میتواند با هر چیزی اتفاق بیفتد – چه یک شیء، موسیقی یا یک بو باشد.”
کلمه “سوغاتی” از فرانسوی میآید، به معنای “حافظه” یا “یادآوری”. اما جذابیت سوغاتیها فراتر از خاطرات است. به گفته مادارکال، اغلب این جذابیت به دلیل فوران دوپامین ناشی از درمان خرید یا هنجارهای هدیه دادن فرهنگی است. به عنوان مثال، سنت اومییاگه در ژاپن که مسافران هدیههای کوچک خوراکی برای دوستان، خانواده و همکاران میآورند. من هم هدیههایی مانند زعفران و پیمنتون در اسپانیا یا چیپسهای جلبکی در تایلند انتخاب کردهام، زیرا میخواستم سفرهای خود را با عزیزانم به اشتراک بگذارم.
برای بسیاری، سوغاتیها فراتر از یادآوریهای ملموس و هدیههای مادی هستند – آنها نیاز عمیقتری را برآورده میکنند که بگویند: “من آنجا بودم!” “در هسته اعمال ما، تمایلی برای شنیده شدن، دیده شدن و تأیید شدن وجود دارد”، توضیح میدهد مادارکال. “همین امر برای اینکه چرا ممکن است سوغاتیها را بخریم نیز صادق است.”
اما چگونه این در جهانی که قبلاً با افزونگی مواجه است، جای میگیرد؟ “عصر گردشگری بیگناه – جایی که به عنوان نیرویی بیضرر و جهانی مثبت دیده میشد – در حدود سال ۲۰۱۵ به پایان رسید”، میگوید جاستین فرانسیس، همبنیانگذار Responsible Travel، یک آژانس مسافرتی مستقر در بریتانیا که در گردشگری اخلاقی تخصص دارد. “در اروپا و آمریکا، اعتراضات علیه بیشگردی در حال افزایش است. مردم در حال درک این هستند که تعطیلات آنها میتواند تأثیرات ماندگاری بر خانههای دیگران بگذارد.”
با این حال، در حالی که مسافران امروزه بیشتر از تأثیر خود آگاه هستند، سوغاتیها تا حدی جا ماندهاند. با ۲۵ سال تجربه در صنعت گردشگری، فرانسیس یک دیدگاه کلان ارائه میدهد. “اگرچه هنوز به طور کامل تغییر نکردهایم، اما چیزهایی تغییر کردهاند”، گفت. “من اغلب شاهد مسافرانی بودهام که محصولات را بررسی میکنند و میپرسند: ‘این از کجا آمده است؟'”
در جهانی پر از اقلام تولید انبوه و بازارهای تقلبی، این سوال حیاتی است. گزارش سال ۲۰۲۲ کمیسیون بهرهوری دولت استرالیا نشان داد که تا ۷۵ درصد از سوغاتیهایی که به عنوان “بومی” در استرالیا بازاریابی میشوند تقلبی هستند، با بومرنگها و دیدجریدوهایی که به اندونزی بر میگردند. در همین حال، بیش از ۷۰ درصد از شلوارهای محبوب فیل در تایلند در خارج از کشور تولید میشوند. نبرد هنرمندان شال پشمینه با جایگزینهای ارزانتر و تولید انبوه نیز به خوبی شناخته شده است.
“در بازار لِه [در کشمیر، هند]، حدود ۹۵ درصد از پارچههایی که به عنوان پشمینه فروخته میشوند، واقعی نیستند”، میگوید سونام آنگمو، همبنیانگذار Lena Ladakh Pashmina، یک برند منسوجات کند که بر حفظ میراث پشمینه تمرکز دارد در حالی که از هنرمندان محلی حمایت میکند. “[پارچه تقلبی] در مکانهایی مانند لودیانا و پنجاب به تولید انبوه میرسد و سپس توسط افراد خارجی به لداخ آورده میشود.”
یک شال پشمینه واقعی میتواند بیش از ۳۰,۰۰۰ روپیه هزینه داشته باشد به دلیل تلاش برای پرورش بزها در شرایط سخت و دستساز کردن شالها. اما برای بسیاری از مسافران، این قیمت دستنیافتنی است. در نتیجه، برخی از مغازهها شالهای تقلبی را با قیمت ۳,۰۰۰-۵,۰۰۰ روپیه میفروشند، با اکثر مشتریان که به دنبال شال پشمینه “خریداری شده در لداخ” هستند و به منشاء آن توجه زیادی نمیکنند.
هزینه بالای پشمینه واقعی باعث افزایش تقاضا برای تقلبیها شده است، با سودآوری کالاهای تقلبی یا “نیمهپشمینه” که عرضه پایدار را تضمین میکند. آنگمو به درستی این را “دور باطل” مینامد که بر جوامع محلی وابسته به گردشگری تأثیر میگذارد. ناراضی از سختی فروش اقلام اصیل، برخی از هنرمندان به خرید پارچههای تقلبی یا کار با دستگاههای مکانیزه روی میآورند. “این نحوه تغذیه خانوادههایشان است”، توضیح میدهد آنگمو. این ممکن است برای خریداران یک معضل ایجاد کند: در حالی که خرید کالاهای تقلبی ممکن است به نظر برسد که از خردهفروشان محلی حمایت میکند، هزینه واقعی اغلب توسط هنرمندانی که به صنایع دستی متکی هستند، تحمل میشود.