ویسمار: شهر دیدنی آلمان که الهامبخش یک اثر کلاسیک ترسناک شد

بیش از یک قرن پس از آنکه مرکز قرون وسطایی این شهر به عنوان لوکیشن فیلم «نوسفراتو» استفاده شد، یک بازسازی جدید نامزد اسکار، این شهر گوتیک را دوباره بر سر زبانها انداخته است.
نفسهایم بند آمده است. یک خونآشام لاغر با ناخنهای ترسناک روی عرشه یک کشتی بادبانی در مقابل من ظاهر میشود و باعث میشود لرزه بر اندامم بیفتد.
من در مقابل دروازه «واسِرتور» در ویسمار ایستادهام، شهری گوتیک با آجرهای قرمز و بادگیر در ساحل دریای بالتیک در شمال آلمان. من در حال گشتوگذار در خیابانهای سنگفرششده از بندر به سمت مرکز قرون وسطایی این شهر بودم که چشمم به پلاک کوچکی افتاد که یک خونآشام طراحیشده روی آن بود و مرا متوقف کرد.
من به ویسمار آمدهام تا رد یکی از سایههای تاریک گذشته آلمان را دنبال کنم – میراث پدربزرگ یهودی آلمانیام، برتولد لِوی، که وقتی در سال ۱۹۳۷ از آلمان نازی فرار کرد، یک فرزند نامشروع از خود به جا گذاشت. اما در حالی که قدمهای او را دنبال میکردم و به دیدار نیمهعموزادههایم رفته بودم، به طور اتفاقی با سایه دیگری مواجه شدم: سایه کنت اورلوک، یک خونآشام که بیش از یک قرن پیش همین خیابانها را به وحشت انداخته بود. این به این دلیل است که ویسمار فقط یک شهر قرون وسطایی جذاب نیست؛ بلکه همچنین لوکیشن افسانهای شاهکار سال ۱۹۲۲ کارگردان اف.دبلیو. مورنائو، «نوسفراتو: سمفونی وحشت» است.
به زودی پس از آنکه با خونآشام کوچکجثه روبرو شدم، نیمهعموزادهام کاتارینا مرا به سمت دو نشانه دیگر هدایت کرد که یادبود محل فیلمبرداری برخی از صحنههای بهیادماندنی سینما توسط مورنائو در این شهر قرن سیزدهمی هستند: یکی در میدان گسترده «مارکتپلاتز»، جایی که یک برج پرزرقوبرق شبیه به آلاچیق در بالای سر قرار دارد؛ و دیگری نزدیک کلیسای ساده «هولی اسپیریت»، که خانه یک باغ زیباست.
این فیلم صامت، اقتباسی آزاد از رمان «دراکولا» اثر برام استوکر است و داستان توماس هاتر، یک مشاور املاک آلمانی را دنبال میکند که به ترانسیلوانیا سفر میکند تا با کنت اورلوک ملاقات کند. خونآشام که مجذوب خون هاتر و عکس همسرش الن شده است، او را به شهر خیالی «ویسبورگ» (ویسمار) تعقیب میکند، جایی که طاعون و مرگ را گسترش میدهد تا اینکه الن خود را فدا میکند و خونآشام را به سوی پرتوهای کشنده طلوع خورشید میکشاند.
با این حال، موفقیت فیلم هزینهای هم داشت. بیوه استوکر به دلیل نقض کپیرایت، شرکت تولیدکننده را به دادگاه کشاند و دادگاههای آلمان دستور دادند تمام نسخههای نوسفراتو نابود شوند. اما مانند خود کنت اورلوک، فیلم از بین نرفت: چند نسخه از آن قبلاً ساخته شده بود و در اروپا در حال پخش بود.
و هنوز هم، این فیلم آرام نمیگیرد. بازسازی رابرت ایگرز از فیلم نوسفراتو در سال ۲۰۲۴، با بازی لیلی-رز دپ و بیل اسکارسگارد، جان تازهای به این داستان جاودانه بخشید. در حالی که استودیوهای باراندوف پراگ به جای ویسمار استفاده شدهاند، این اقتباس به کابوسوار بودن دیدگاه مورنائو ادای احترام میکند و در تاریخ ۲ مارس نامزد چهار جایزه اسکار است.
تأثیر نوسفراتو حتی به محل اقامت فعلی من نیز رسیده است. در خانه نیمهعموزادهام الکساندر، یک تابوت در ورودی به استقبال بازدیدکنندگان میآید، خنجرها و یک خفاش تاکسیدرمیشده دیوارها را تزئین کردهاند و عنکبوتها و تارهای مصنوعی به هر سطحی چسبیدهاند. در ابتدا آن را به عنوان نوعی زیباییشناسی گوتیک عجیب و غریب نادیده گرفته بودم، اما پس از دیدن پلاکهای نوسفراتو، از خود میپرسم: آیا این یک ادای احترام است؟
من به سرعت متوجه میشوم که بیش از یک قرن بعد، ویسمار هنوز از نقش خود به عنوان لوکیشن واقعی یکی از ماندگارترین داستانهای ترسناک لذت میبرد.
امروز، ویسمار به طرز خوشایندی ازدحام جمعیت ندارد و بیشتر از آلمانیها استقبال میکند تا از تابستان کوتاه بالتیک لذت ببرند. فصل گردشگری آن در ماه مارس با «روزهای شاهماهی» (۱۵ تا ۳۰ مارس ۲۰۲۵) آغاز میشود، زمانی که «کل میدان بازار بوی شاهماهی سرخکرده میدهد»، همانطور که سیبیل دونات، رئیس گردشگری ویسمار میگوید و مردم محلی را مانند خون تازه برای کنت اورلوک به بیرون میکشاند.
یکی از معدود مواقعی در سالهای اخیر که بازدیدکنندگان به این شهر نسبتاً آرام با ۴۴ هزار نفر جمعیت هجوم آوردند، سال ۲۰۲۲ بود، زمانی که ویسمار (و بخشهای زیادی از آلمان) صدمین سالگرد نوسفراتو را با خلاقیت و اشتیاق جشن گرفتند. یک موزه در برلین اهدای خون در محل برگزار کرد. کنستانتس یک تولید کنار دریاچه برگزار کرد. در شهر نزدیک لوبک، که بخشهایی از فیلم نیز در آنجا فیلمبرداری شده بود، یک ویترین نورانی با موضوع نوسفراتو در انبارهایی که کنت اورلوک قصد خرید آنها را داشت، به نمایش گذاشته شد.